پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

بره تو دلی من

پارسای من می‌ایسته

1392/7/7 11:01
نویسنده : شهلا
256 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان نمی‌دونی چقدر لذت داره ایستادنت

دیشب با بابایی دو تایی از ذوق نمی‌دونستیم چیکارت کنیم

اولش تا 5 شمردیم واستادی بعد به هوای ذوق ما خودت دوست داشتی هی واستی دیگه آخرا تا 20 می‌شمردیم و تو واستاده بودی تازه اصرار هم داشتی که در حال ایستادن قر هم بدی قلب

 

چند روز پیش بوسیدن رو بهت یاد دادم ... بوس انداختن رو خیلی وقته بلدی اما بلد نیستی بوس کنی

نشستم بالا سر بابایی هی پیشونیش رو بوس کردم تو هی چپ چپ نگاه کردی

چند بار نگاه کردی بعد خودت چهار دست و پا اومدی چلپ بابا رو بوس کردی ... نمی‌دونی بابایی چقده ذوق کرد

آره مامان جونی اولین بوست مال بابات بود بعدشم من قلب

 

 

چند روز پیش هم ما داشتیم شام می‌خوردیم (آخراش بود) تو از خواب بیدار شدی

اومدم توی اتاق یه ریزه شیر خوردی ... بابایی هم اومد پیشمون و من و بابا طبق معمول گرم حرف زدن شدیم

تو از اتاق خواب رفتی بیرون .... (من اصلاً یادم رفته بود سفره پهنه)

بعد دیدم هی صدا می‌کنی eeeh eeeeeeeeeh  گفتم خدایا چی شده

از اتاق خواب اومدم بیرون دیدم چهارزانو کنار سفره نشستی و با دستای کوچولوت غذاها رو نشون می‌دی

قربونت برم که اصلاً خراب کار نیستی

هر بچه دیگه‌ای بود کل سفره رو به هم زده بود

 

 

دوستت دارم عشقم

 

 

 

 

پسر گلمی عشقمی نمی‌دونی بوس انداختنت چقده مزه می‌ده

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمه حدیثه
8 مهر 92 14:11
جیگرتو با این عکسهات
جیگرتو با این مامان هنرمندت
کلا جیگر خانوادتونو قربون


لطف داری عمه جونم بوس بوس بوس گنده
عمه مهناز(وح)
8 مهر 92 18:55
انشاءالله دومادی خودت. عمه به قربانت