پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

بره تو دلی من

پارسا و ماکارونی

فسقلی آخه تو چقده ماکارونی دوست داری نفسم ببند اون نیشتو با اون دندونات ... وووووووووی که دل آدم ضعف می‌ره واسه چلوندنت اینم ماکارونی‌ای که ترتیبش رو سه تایی دادیم ...
30 مرداد 1392

زندگی مامان

پسر قشنگم همه زندگیم تو هستی چقــــــدر دلم غصه داره که نتونستم تولدت رو جشن بگیرم ... وقتی توی نت این همه عکس جشن تولد یکسالگی می‌بینم حسرت می‌خورم اگر برنامه ریزی نکرده بودم اگر وقت نگذاشته بودم اگر .... شاید برام اصلاً مهم نبود عیب نداره مامانی ... مامانت باید یاد بگیره قدم‌هاش رو برنامه ریزی شده برداره ...
26 مرداد 1392

تولدت مبارک مامانم

 عزیزم دلبندم قشنگم تولدت مبارک ایشالله هزار سال عمرت باشه با بابایی چه نقشه‌ها داشتیم برای روز تولدت اما همش نقش بر آب شد بابایی مجبور شد شیفت بمونه در نتیجه نشد شام بریم بیرون تو هم تب داشتی ... و مادر جون از کرج اومد و زحمت نگهداری تو رو به عهده گرفت که توی مهد اذیت نشی لحظه تولدت پیش مامان بزرگت بودی12:35 ظهر حتی نتونستم بهت زنگ بزنم ... باباییت قبلش زنگ زد بهم که تو خوابیدی نشد هیچ کدوم از نقشه‌ها رو نشد جور کنیم آتلیه هم نبردمت :(( یعنی اینقده دلم غصه داره که نگو احتمالاً تولدت برای 24 مرداد هم کنسله چون بابایی باید بره مأموریت جبران می‌کنم برات می‌دونم که سالیان سال باید برات جشن تولد ب...
20 مرداد 1392

پارسای من چهار دست و پا می‌ره

یک هفته‌ای هست که کم کم شروع کردی به چهار دست و پا رفتن .... نمی‌دونی چقده لذت بخشه دیدنت توی اون حالت بارها بابا آرش با عجله می‌گه شهلا برو کنار برو کنار ... با ترس می‌گم چی شده ... می‌گه می‌خوام پسرم رو ببینم  و عاشقانه چهار دست و پا راه رفتنت رو به تماشا می‌شینه اینقده این کون قلمبه‌ات با حال می‌شه وقتی چهار دست و پا می‌ری که نگــــــــــو امروز صبحی اومدم مهد ک.دک که بهت شیر بدم تا دم در اتاقتون چهار دست و پا اومدی ... تا رسیدی به من نشستی دستای کوچولوت رو آوردی بالا که بغلت کنم ... بعدم که بغلت کردم سرت رو گذاشتی رو شونم و با دستای کوچیکت می‌زدی پشتم ... یعنی لذتـــــــــ...
9 مرداد 1392

بمون هميشه كنارم عزيزكم

جيگر مامان .... مامان فدات بشه نمي‌دوني چقده ذوق مي‌كنم وقتي دستت رو مي‌اندازي دور گردنم و حاضر نيستي ازم دور بشي چقده ذوق مي‌كنم وقتي مي‌رم تو اتاق و تو با دستاي كوچولوت دستت رو هم مياري و مي‌گي بيا بيا چقــــــــــدر شيرينه وقتي مي گم چشمت كو و تو انگشت اشاره‌ات رو مي‌گذاري روي لپت همه دنياي مني ... باعث و دليل همه شادي‌هاي مني بمون هميشه كنارم عزيزكم كه لبخندت شيريني زندگي و دستاي كوچيكت مرحم همه دلتنگي‌هاي منه دلتنگي‌هايي كه هيچ وقت تمومي نداره ... كاش مامان بزرگ بود و كوچيكترين نوه‌اش هم مي‌ديد وقتي مهدي قلندوشت مي‌كنه لذت مي‌بري ذوق مي‌كني و...
25 تير 1392

پسرم زود بزرگ نشو

پسرم زود بزرگ نشو نمیخواهم ذهن کودکانه ات را با دنیای جوانی عوض کنی. کودک باش ! بی خیال باش. با سختی روزگار دست و پنجه نرم نکن. خوش باش و کودکی کن. اما اگر بزرگ شدی! مرد باش همچون پدرت مهربان باش همچون پدرت قوي باش همچون پدرت به داشتن پدرت افتخار مي‌كنم و اميدوارم بتونم طوري تربيتت كنم كه همسرت به داشتنت افتخار كنه ...
9 تير 1392

اولين ايستادنت مبارك مامانم

فسقلي من بالاخره خودت واستادي؟؟؟ ديروز رفته بوديم موزه هفت چنار روي يك تخت نشسته بوديم كه تو يهويي دستت رو گرفتي به نرده و بدون كمك من بلند شدي واستادي ... دوستت دارم ماماني ... نمي‌دوني چقده ذوق كردم برات ...
25 خرداد 1392

روزمره‌هاي پسر گلم

لذت با تو بودن... طالقان نيمه خرداد حاضر نيستي جايي تنها بشيني حتي حاضر نيستي جلوي تلويزيون باشي و من توي آشپزخونه مي‌گذارمت توي آشپزخونه با لگني سبدي چيزي بازي مي‌كني تا من كارهام رو انجام بدم اما تو فسقلي نشستنكي خودت رو مي‌كشي جلو به كشوها مي‌رسوني خودت رو و شروع مي‌كني به بيرون ريختن وسايلاش اينجا اولين باري بود كه دستت به كشو رسيده بود و خوشحال بودي از شيطنت كودكانه‌ات     دوستت دارم عمركم دوستت دارم پسرك نازم ...
21 خرداد 1392

پارسا و بابايي و روز پدر

  عكس بالا رو روي چوب بستني واسه بابايي پازل درست كرديم .... كلي ذوق كرد با يك كيك خوشمزه و صبحانه حليم و ناهار هم سبزي پلو ماهي و شام هم پيش باباش كلي توي روز پدر بهش خوش گذشت اين پازلش   اينم كيكش   بابايي شب قبلش شب كار بود و صبح با ديدن كيك و صبحانه و تداركات ناهار كلي ذوق كرد بيشتر از اون وقتي ذوق كرد كه بلوز شلوار صدري و كمربند چرمش رو ديد خدا باباييت رو براي هر دومون نگه داره كه بودنش باعث آرامش هر دومونه ماماني هم تا 3 شب بيدار بود ... آخه بابايي شب كار بود و بايد تا بابايي سر كار بود همه كارا رو مي‌كردم ...
21 خرداد 1392